نویسنده: عباس كوثری

 
«استغفار» از ماده «غفر» به معنای پوشاندن است (1) و «غفر الله ذنوبه» یعنی خداوند گناهان او را پوشاند و او را نزد مردم رسوا نساخت. (2)راغب می‌نویسد: غفر به معنای پوشاندن چیزی است كه او را از چرك و كثیفی محافظت كند و غفران و مغفرت از جانب خداوند این است كه بنده‌اش را از عذاب مصونیت ببخشد و استغفار درخواست مصونیت از عذاب به وسیله گفتار و رفتار است. خداوند كه فرموده: «استغفروا ربّكم»، فقط فرمان به استغفار زبانی نداده است، استغفار با زبان بدون عمل، كار دروغگویان است. (3)

كاربردهای استغفار در قرآن

1. آمرزش خواستن از گناه

از موارد كاربردی استغفار در قرآن آمرزش خواستن از گناه است و برای آن دو مصداق وجود دارد:

یكم: آمرزش‌خواهی برای گناه خود:

خداوند متعال می‌فرماید: «وَ الَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ» (4)، «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِیماً» (5)و «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً» (6).

دوم. آمرزش‌خواهی برای گناه دیگران:

در زمینه استغفار برای دیگران می‌توان نمونه های ذیل را ذكر كرد:

الف) استغفار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای گناهكاران

خداوند در سوره نساء می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً» (7): و اگر هنگامی كه به خویشتن ستم كردند، نزد تو می‌آمدند و از خداوند آمرزش می‌خواستند و پیامبر هم برای آنان استغفار می‌كرد خداوند را توبه پذیر مهربان می‌یافتند.

ب) استغفار ملائكه‌ی حامل عرش و اطراف آن برای مؤمنان

قرآن كریم می‌فرماید: ‌«الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا»: (8) فرشتگانی كه حامل عرش‌اند و آنها كه گرداگرد آن‌اند، تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌كنند. به قرینه این آیه و به دلیل عدم جواز استغفار برای كافران، مقصود از آیه پنجم سوره شورا كه می‌فرماید: «وَ الْمَلاَئِکَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ» نیز مؤمنان است.

ج) استغفار یعقوب برای فرزندان

خداوند در سوره یوسف آیه 97 درباره‌ی درخواست برادران یوسف از پدر خویش یعقوب (علیه السلام) می‌فرماید: «قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ‌ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ‌»: گفتند پدر جان برای گناهان ما آمرزش بخواه كه ما گناهكار بوده‌ایم. گفت: به زودی برای شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست كه او آمرزگار و مهربان است.

2. آمرزش خواستن از شرك

خداوند متعال می‌فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ‌* قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْ لاَ تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‌»: و به راستی به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم كه خداوند را بپرستید. آنگاه به دو گروه ستیزه‌جو تقسیم شدند. [صالح] گفت: ‌ای قوم من! چرا عذاب را پیش از رحمت، به شتاب می‌طلبید. چرا از خداوند آمرزش نمی‌خواهید. باشد كه مشمول رحمت شوید. (9)
مقصود از «فریقان»، مؤمنان و كافران قوم صالح است و «سیئة» عذاب الهی و «حسنه» توبه یا رحمت خداوند است. (10) منظور از استعجال و شتاب قوم صالح به سیئه می‌تواند درخواست عذاب وعده داده شده از سوی حضرت صالح (علیه السلام) باشد؛ وعده‌ای كه در سوره اعراف، آیه 77 ذكر شده است: ‌«فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قَالُوا یَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ‌»: آن‌گاه شتر را پی كردند و از فرمان پروردگارشان سرپیچی نمودند و گفتند: ‌ای صلاح اگر از پیامبرانی، آنچه از [عذاب] به ما وعده می‌دهی بیاور. به قرینه «اعبدوالله» در آیه پیشین كه از قوم صالح، پرستش خدای یكتا خواسته شده است، می‌توان گفت حضرت صالح (علیه السلام) آنان را به دلیل عدم استغفار از شرك توبیخ كرد، چنانكه مجمع البیان، جامع البیان، و المیزان (11) نیز به صراحت این را بیان كرده‌اند.
همچنین مانند آیه «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً» (12). براساس آنچه در آیات پیشین آمده حضرت نوح (علیه السلام) قوم خویش را به پرستش خدای یكتا دعوت كرد (اعبدوالله) و به خداوند عرضه داشت: من هرچه دعوتشان می‌كنم تا سرانجام آنان را بیامرزی، انگشتانشان را در گوش‌هایشان می‌گذارند و خود را در جامه‌هایشان می‌پوشانند و [بر كفر] پای می‌فشارند و به شدت گردن‌كشی می‌كنند. (13)
در این آیه نیز به قرینة «اعبدوالله» مقصود از جمله‌ی «استغفروا» آمرزش خواستن از شرك و گناه است. طبری در تفسیر «استغفروا ربكم» می‌نویسد: از پروردگارتان آمرزش گناهانتان را بخواهید و از كفر خویش و عبادت معبودان دروغین به سوی خدا توبه كنید. (14) در كشاف و مجمع البیان (15) نیز به معنای طلب آمرزش از كفر و معاصی آمده است.
نمونه دیگر این كلام الهی است كه می‌فرماید: ‌«لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَةٍ وَ مَا مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ وَاحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ‌ * أَ فَلاَ یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌»: به راستی كسانی كه گفتند خداوند یكی از [اقانیم] سه گانه است، كافر شدند و خدایی جز خداوند یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند بازنایستند، كافرانشان به عذابی دردناك دچار خواهند شد. چرا به سوی خداوند توبه نمی‌كنند و از او آمرزش نمی‌خواهند و خداوند آمرزنده مهربان است. (16)
مقصود از توبه و استغفار به قرینه آیه پیشین كه كفر معتقدان به تثلیث را بیان كرده، توبه و استغفار از شرك است و فرق بین توبه و استغفار این است كه استغفار درخواست آمرزش به وسیله دعا و توبه و غیر این دو از اطاعت‌های الهی است؛ اما توبه پشیمانی از معصیت با تصمیم بر عدم بازگشت به آن است، (17) چنان كه آیه «أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنَّنِی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ وَ بَشِیرٌ *وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ» (18) نیز همین كاربرد را دارد؛ زیرا جمله «الا تعبدوا» قرینه است بر اینكه «استغفروا» فرمان به آمرزش خواستن از شرك است. در جامع البیان آمده است مقصود از «استغفروا» استغفار از شركی است كه بدان اعتقاد داشتند (19) و كشاف می نویسد: مقصود از جمله «ثم توبوا» توبه حقیقی و استقامت بر توبه است؛ مثل كلام الهی كه فرموده است‌: «آنانی كه گفتند خدا و بعد از آن استقامت كردند، ملائكه بر آنان نازل می‌شوند.» (20)
در آیه دیگر كلمه استغفار در مورد آمرزش‌خواهی برای مشركان به كار رفته و از آن نهی شده است: «مَا کَانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکِینَ وَ لَوْ کَانُوا أُولِی قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ‌ *وَ مَا کَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِیَّاهُ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ»: سزاوار نیست كه پیامبر و مؤمنان برای مشركان آمرزش بخواهند؛ اگرچه خویشاوند باشند، پس از آنكه بر ایشان آشكار شده است كه آنان دوزخی‌اند و آمرزش خواهی ابراهیم (علیه السلام) برای پدرش نبود مگر به دلیل وعده‌ای كه ابراهیم به او داده بود. پس آنگاه كه بر ابراهیم آشكار شد كه او دشمن خداست، از او بیزاری جست.

3. نماز

از احتمالاتی كه مفسران شیعه و اهل سنت ذیل این كلام الهی «... وَ المُسْتَغْفِرینَ بالأسْحارِ» نقل كرده‌اند، این است كه مقصود از «المستغفرین» نمازگزاران در سپیده‌دمان است. مرحوم طبرسی می نویسد: این معنا را امام رضا (علیه السلام) از امام صادق (علیه السلام) روایت كرده است. (21) در المیزان آمده است منظور از كلمه استغفار در سحرها، نماز شب و استغفار در آن است و در روایات، استغفار در اسحار به نماز شب و به استغفار در قنوت آخرینش كه همان یك ركعت «وتر» است، تفسیر شده است. (22)
علامه طباطبایی در ادامه از كتاب خصال و من لا یحضره الفقیه روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل می‌كند كه فرمود: هركس در نماز وترش كه آخرین ركعت نماز شب است، هفتاد بار در حال ایستاده بگوید: «استغفرالله و اتوب الیه» و تا یك سال این عمل را ادامه دهد، خدای تعالی او را در درگاه خود از مصادیق «المستغفرین بالاسحار» به حساب می‌آورد و آمرزش خدای تعالی برای او حتمی خواهد شد. (23) طبری از مفسران اهل سنت این تفسیر را به قتاده نسبت می‌دهد. (24)
گفتنی است كاربرد لفظ استغفار درباره‌ی نماز بر این نكته استوار است كه كاربردهای مجازی، در كلمات جایگاه ویژه‌ای دارند و یكی از وجوه آن، استعمال لفظ وضع شده برای كل در جزء است تا بیانگر اهمیت دادن به آن جزء باشد. وهبه زحیلی نوشته است: استغفار در سحرها نمازخواندن در آخر شب و درخواست آمرزش است؛ چون استغفاركنندگان در سحرها نماز می‌خوانند و استغفار می‌كنند. (25)
گفتنی است طبری و طبرسی نماز صبح و دعا و طلب مغفرت در سحرگاهان را نیز از دیگر احتمالات معنایی «و المستغفرین بالاسحار» ذكر كرده‌اند. (26) نظیر آیه پیشین، این كلام الهی است كه می‌فرماید: «وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ‌» (27).

پی‌نوشت‌ها:

1. احمد فیومی؛ المصباح المنیر، ص449.
2. محمد ازهری؛ تهذیب اللغة، ج8، ص106.
3. حسین راغب اصفهانی؛ مفردات الفاظ القرآن، ص609.
4. آل عمران: 135.
5. نساء: 110.
6. همان، 64.
7. همان.
8. غافر: 7.
9. نمل: 45-46.
10. محمود زمخشری؛ الكشاف، ج3، ص371. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج8و7، ص354. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان؛ ج15، ص373. محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج11، ص 208.
11. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج15، ص373.
12. نوح: 10.
13. همان، 3و 7.
14. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج14، ص116.
15. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج9و10، ص542.
16. مائده: 73-74.
17. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج3و4، ص353.
18. هود: 2.
19. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج7، ص234.
20. محمود زمخشری، الكشاف، ج2، ص 378.
21. فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان، ج1و2، ص714.
22. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج3، ص113.
23. همان، ص119.
24. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان، ج3، ص283.
25. وهبه زحیلی؛ التفسیر المنیر، ج3و4، ص175.
26. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج1و2، ص714. محمد بن جریر طبری؛ جامع البیان؛ ج3، ص283.
27. ذاریات: 18.

منبع مقاله :
كوثری، عباس، (1394)، فرهنگنامه تحلیلی وجوه و نظائر در قرآن (جلد اول)، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول